224 مدخل
alliance, connection, dependence, kinship, relation, relationship
hitch
consist, depend, involve, turn
interrelation
subordinate
embolism
بستگی دارد، مربوط، متعلق
بستگی داره
بستگی دارد، بستن، مسدود کردن
بستگی دارد، وابسته بودن، موکول بودن، مربوط بودن، توکل کردن، منوط بودن
بستگی دارد