harassingدیکشنری انگلیسی به فارسیآزار و اذیت، اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن، حملات پی درپی کردن، خسته کردن، تعرض کردن
formatingدیکشنری انگلیسی به فارسیفرمت کردن، بصورت صف یا ستونی پرواز کردن، بستون یا دسته هواپیما ملحق شدن