بردیکشنری فارسی به انگلیسیagainst, atop, at, breast, fruit, ob-, off, on, onto, shuffle, side, sur- , to, upon
excrescencyدیکشنری انگلیسی به فارسیفوق العاده، اماس گیاهی یا حیوانی، رویش نانجار نسوج، رشد زائد، بر امدگی
numbersدیکشنری انگلیسی به فارسیشماره، عدد، رقم، عده، نمره، شماره یا عدد، شمردن، نمره دادن به، بالغ شدن بر