بردیکشنری فارسی به انگلیسیagainst, atop, at, breast, fruit, ob-, off, on, onto, shuffle, side, sur- , to, upon
index numberدیکشنری انگلیسی به فارسیعدد شاخص، عددی که دلالت بر حجم کند، مقایسه حجم در بعضی مواقعبا عدد شاخص، علامت