بردیکشنری فارسی به انگلیسیagainst, atop, at, breast, fruit, ob-, off, on, onto, shuffle, side, sur- , to, upon
tonguesدیکشنری انگلیسی به فارسیزبان ها، زبان، زبانه، شاهین ترازو، گفتن، بر زبان اوردن، دارای زبانه کردن