معنی برکان | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

برآن شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

decide

برآن شده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

resolved

بران

دیکشنری فارسی به انگلیسی

keen, sharp, trenchant

بران (سبک)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pungent

بران (مجازی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

poignant

جست‌وجوی متن

brechans

دیکشنری انگلیسی به فارسی

برکان

brandy nose

دیکشنری انگلیسی به فارسی

براندی بینی

Branta bernicla

دیکشنری انگلیسی به فارسی

برانتا برنیکلا

Brandt

دیکشنری انگلیسی به فارسی

براندت

brandyman

دیکشنری انگلیسی به فارسی

براندی