بردیکشنری فارسی به انگلیسیagainst, atop, at, breast, fruit, ob-, off, on, onto, shuffle, side, sur- , to, upon
black outدیکشنری انگلیسی به فارسیسیاه شدن، خاموشی، خاموش شدن چراغ ها، قطع کامل برق، خاموشی شهر، خمود، متبادل