equilibratesدیکشنری انگلیسی به فارسیتعادل برقرار می کند، متعادل کردن، متعادل شدن، موازنه کردن، بحال تعادل دراوردن
redintegratingدیکشنری انگلیسی به فارسیمجدد مجدد، دوباره درست کردن، دوباره بر قرار کردن، تجدید کردن، دوباره یکی شدن