بررسیدیکشنری فارسی به انگلیسیcheck, dissection, evaluation, examination, inquiry, inspection, investigation, overhaul, probe, review, scan, scrutiny, search, study, survey, view
chequeدیکشنری انگلیسی به فارسیبررسی، چک، برات، حواله، چک بانک، بوته، مکی، بررسی کردن، مقابله کردن، جلوگیری کردن از، ممانعت کردن، رسیدگی کردن، تطبیق کردن، نشان گذاردن، منع کردن