finدیکشنری انگلیسی به فارسیفین، باله، بال، پره ماهی، بال ماهی، پرک، دست، پره طیاره، پر، با باله مجهز کردن
brushesدیکشنری انگلیسی به فارسیبرس، قلم مو، لیف، ماهوت پاک کن، پاک کن، ملامت، خس، علف هرزه، بروس لوله، کفش پاک کن و مانند ان، مسواک زدن، لیف زدن، نقاشی کردن، ماهوت پاک کن زدن، قلم مو زدن، تند