excitationدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک، هیجان، برانگیختن، غلیان، القاء، براشفتگی، برافروختگی، انفعال
angerدیکشنری انگلیسی به فارسیخشم، عصبانیت، غضب، غیظ، براشفتگی، ستیز، برافروختگی، خلم، خشمگین کردن، غضبناک کردن، خونکسی را بجوش اوردن، خشمناک کردن، ژکیدن
risingدیکشنری انگلیسی به فارسیرو به افزایش، طلوع، خیز، برخاستگی، در حال ترقی یا صعود، بالا رونده، متصاعد، طالع