107 مدخل
debtor, indebted, owing
fly-by-night
embarrass
debit
quits
بدهکار، بدهکار بودن، مدیون بودن، مرهون بودن، دارا بودن
بدهکار است، بدهکار بودن، مدیون بودن، مرهون بودن، دارا بودن
بازده، بدهکار، تسلیم کننده، پاداش دهنده، حاصل دهنده
بدهکار، مدیون، ستون بدهکار
بدهکار، طلبکار، بستانکار، ستون بستانکار