9 مدخل
accursed, fated, malign, malignant, unfriendly, unhappy
ill-fated, unfortunate
misalliance
عاقلانه، بدفرجام، بدشگون، دارای فال بد، بدیمن
ورونایر، تقسیم بدرجات جزء، درجه یا تقسیم بندی فرعی
اشتباه، بدانجام دادن، ناصحیح انجام دادن، کشتن
vernier، تقسیم بدرجات جزء، درجه یا تقسیم بندی فرعی