25 مدخل
deformed, ugly
deform
deform, misshape
deformation, deformity, malformation, shapelessness
اژه، مربوط بدریای اژه
جتستون، بدریا ریزی کالای کشتی، بیرون افکندن، از شر چیزی راحت شدن
jettisons، بدریا ریزی کالای کشتی، بیرون افکندن، از شر چیزی راحت شدن
کارائیب، وابسته بدریای کاریب
مسافرت، سیاری، در بدری، گردش