satisfiesدیکشنری انگلیسی به فارسیرضایت بخش است، خوشنود کردن، خشنود ساختن، اقناع شدن، خرسند کردن، راضی کردن، خشنود کردن، قانع کردن
satisfyingدیکشنری انگلیسی به فارسیرضایت بخش، خوشنود کردن، خشنود ساختن، اقناع شدن، خرسند کردن، راضی کردن، خشنود کردن، قانع کردن
relaxesدیکشنری انگلیسی به فارسیآرامش بخش است، شل کردن، سست کردن، کم کردن، لینت دادن، تمدد اعصاب کردن، راحت کردن، خرد شدن، ضعیف کردن