98 مدخل
chary, cheeseparing, inhospitable, mean, parsimonious
cheapskate
skimp
niggardliness
تکان دادن
fodgel
آهنگری، جعل، برسندان کوبیدن، جعل سند
ببخشید، بخشیدن، عفو کردن، تبرئه کردن، امرزیدن
بخشش
بخیل
قاتل، بخیل، ادم خسیس، لئیم، ادم جوکی، خسیس
فراماسونری، بخیل، ادم خسیس، لئیم، ادم جوکی، خسیس
ناپایدار، کم دادن، بخیلانه دادن، تخفیف یافتن، مضایقه کردن
اسکندر، کم دادن، بخیلانه دادن، تخفیف یافتن، مضایقه کردن