معنی بامدادان | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی دقیق

بامدادان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

morn, morning, morrow

جست‌وجوی مشابه

بازدادن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

extradite

بازدادنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

extraditable

بازدارانه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

preemptive

بامداد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

forenoon, morning, morrow

بامداد خوش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

good morning

جست‌وجوی متن

horticulturists

دیکشنری انگلیسی به فارسی

باغداران

morning

دیکشنری انگلیسی به فارسی

صبح، بامداد

daybreak

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سپیده دم، بامداد، صبح، سحرگاه

chawed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چاودار، جویدن، بادندان خرد وپاره کردن

crepuscule

دیکشنری انگلیسی به فارسی

crepuscule، شفق، سرخی بامداد یا شامگاه