majorدیکشنری انگلیسی به فارسیعمده، سرگرد، متخصص شدن، بزرگ، اعظم، بزرگتر، ارشد، کبیر، اکبر، مهاد، بالغ، بیشین، بیشتر
swaggerدیکشنری انگلیسی به فارسیجادوگر، خود ستایی، کبر فروشی، با تکبر راه رفتن، خود فروشانهگام زدن، شیک