18 مدخل
inner, interior, internal, inward, numinous
propensity
notwithstanding
ذاتی، باطنی، حقیقی، طبیعی، ذهنی، اصلی، روحی، شایسته
داخلی شدن، درونی یا باطنی کردن
درونی، داخلی، باطنی، تویی، روحی، خودمانی
در بیشتر، درونی، باطنی، صمیمانه، میانی
درونی کردن، داخلی کردن، باطنی ساختن