169 مدخل
notwithstanding
Santa Claus
deliberate, leisurely, stately
drift
flatulent
ماشه مو، ماشه دوم تفنگ، باسانی حرکت کننده
آسان، اسان، باسانی قابل اجرا، سهل الحصول
به آسانی، به اسانی، سبک، باسانی
باران گج، باران سنج، وسیله سنجش میزان بارندگی
بارانداز