spangleدیکشنری انگلیسی به فارسیspangle، پولک، درخشش، پولک وسنگهای بدلی زینت لباس، هر چیز زرق و برقدار، با پولک مزین کردن
spanglesدیکشنری انگلیسی به فارسیحباب ها، پولک، درخشش، پولک وسنگهای بدلی زینت لباس، هر چیز زرق و برقدار، با پولک مزین کردن
airدیکشنری انگلیسی به فارسیهوا، باد، جریان هوا، فضا، نسیم، استنشاق، هر چیز شبیه هوا، نفس، شهیق، سیما، اوازه، اواز، اهنگ، نما، بادخور کردن، اشکار کردن
airsدیکشنری انگلیسی به فارسیهوا، باد، جریان هوا، فضا، نسیم، استنشاق، هر چیز شبیه هوا، نفس، شهیق، سیما، اوازه، اواز، اهنگ، نما، بادخور کردن، اشکار کردن
gigدیکشنری انگلیسی به فارسیفرهاد، فرفره، هر چیز چرخنده، نوعی کرجی پارویی یابادبانی، نیزه، ادم غریب، شوخی، قایق پارویی سریعالسیر، پستان مصنوعی، درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد، چیز غریب و خند