468 مدخل
sail
fantail
bombard
rally
bombard, damn, tilt, trash
نزدیک به باد
به باد
گردباد، سیاه باد، وابسته به گردباد
مایع شدن، باد افشان ساختن، بباد سپردن، تبدیل به مایع کردن