18 مدخل
stingily
band
خسته شدم، خسته، مانده، سیر، بیزار، زده شده، باخستگی
باتستر
بابسلی
چاق شدن، بااسکنه تراشیدن
تسمه، بابست محکم کردن، محکم بستن، در مقابل فشار مقاومت کردن