معنی باج | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

باج

دیکشنری فارسی به انگلیسی

blackmail, exaction, ransom, toll, tribute

جست‌وجوی هم‌آوا

باژ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

duty

جست‌وجوی مشابه

باج بگیر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

blackmailer

باج پل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

toll bridge

باج خواهی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

blackmail

باج دهی(سیاست)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

appeasement

باج راه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

turnpike

جست‌وجوی متن

Baja California

دیکشنری انگلیسی به فارسی

باجی کالیفرنیا

box office

دیکشنری انگلیسی به فارسی

باجه بلیط فروشی، گیشه فروش بلیط ورودیه نمایش

bajri

دیکشنری انگلیسی به فارسی

باجی

bajau

دیکشنری انگلیسی به فارسی

باجیو

bajarigar

دیکشنری انگلیسی به فارسی

باجیارگار