243 مدخل
ruefully
deliberate, leisurely, stately
veteran
journeyman
judicious, politic, wise
بات
بات ها، پیچ و خم، حلقه طناب، پیچ رودخانه، خلیج کوچک
باتلاق، مرداب، سیاه اب، مستغرق شدن، در باتلاق فرو بردن، دچار کردن
باتیس