priesدیکشنری انگلیسی به فارسیپره ها، کنجکاوی، فضولی، اهرم، دیلم، فضول، فضولانه نگاه کردن، بادقت نگاه کردن، کاوش کردن، با دیلم یا اهرم بلند کردن، سر و گوش آب دادن
priedدیکشنری انگلیسی به فارسیافزودن، فضولانه نگاه کردن، بادقت نگاه کردن، کاوش کردن، با دیلم یا اهرم بلند کردن، سر و گوش آب دادن
pryدیکشنری انگلیسی به فارسیسرزنده، کنجکاوی، فضولی، اهرم، دیلم، فضول، فضولانه نگاه کردن، بادقت نگاه کردن، کاوش کردن، با دیلم یا اهرم بلند کردن، سر و گوش آب دادن
leverدیکشنری انگلیسی به فارسیاهرم، بازو، دسته، دیلم، شاهین، میله اهرم، اهرم کردن، بااهرم بلند کردن، تبدیل به اهرم کردن
leversدیکشنری انگلیسی به فارسیاهرم ها، اهرم، بازو، دسته، دیلم، شاهین، میله اهرم، اهرم کردن، بااهرم بلند کردن، تبدیل به اهرم کردن