integrationدیکشنری انگلیسی به فارسیادغام، ائتلاف، انضمام، اختلاط، یک پارچگی، اتحاد عناصر مختلف اجتماع
integrationsدیکشنری انگلیسی به فارسییکپارچگی، ائتلاف، انضمام، اختلاط، یک پارچگی، اتحاد عناصر مختلف اجتماع
adhesionsدیکشنری انگلیسی به فارسیچسبندگی، چسبیدن، الحاق، چسبیدگی، طرفداری، الصاق، رضایت، انضمام، قبول عضویت، توافق، کشش سطحی، دوسیدگی، هم بستگی، الحاق دولتی به یک پیمان