516 مدخل
perch
roost
full, replete
fraught
worshipful
هانی
نابالغ، اندک اندک خوردن، گاز زدن، مثل بز جویدن
نابود شد، اندک اندک خوردن، گاز زدن، مثل بز جویدن
کتک زدن، لقمه یا تکه کوچک، اندک اندک خوردن، گاز زدن، مثل بز جویدن
nibbles، لقمه یا تکه کوچک، اندک اندک خوردن، گاز زدن، مثل بز جویدن
غم و اندوه، غصه خوردن، تاسف خوردن، غصه دار کردن