امکاندیکشنری فارسی به انگلیسیchoice, eventuality, fear, feasibility, option, possibility, potency, potential, potentiality, practicability, room
canدیکشنری انگلیسی به فارسیمی توان، قوطی، حلبی، قوطی کنسرو، قادر بودن، قدرت داشتن، امکان داشتن، در قوطی ریختن، زندان کردن، اخراج کردن، توانایی داشتن