13 مدخل
bull's-eye, butt, end, Mark, object, objective, target
butt
Aunt Sally pl
fair game
marksman
loblolly، دلقک، اش اماج غلیظ، کاج استخری، چاله گلالود
گره خورده، حریره، اماج
loblollies، دلقک، اش اماج غلیظ، کاج استخری، چاله گلالود
اهداف، هدف، آماج، نشانگاه، نشان، تیر نشانه، شبح، سامان، هدف گیری کردن
خرس، حریره، اماج، ناتوان کردن