16 مدخل
suitability
imitator
instinct
نامناسب، عدم اقتضا، بی مصلحتی، عدم صلاحیت
مناسب بودن، تناسب، اقتضاء
behoove، واجب بودن، فرض بودن، اقتضاء کردن، شایسته بودن، امدن به
رفتار، واجب بودن، فرض بودن، اقتضاء کردن، شایسته بودن، امدن به
احتیاج دارد، واجب بودن، فرض بودن، اقتضاء کردن، شایسته بودن، امدن به