46 مدخل
suitability
instinct
مناسب بودن، تناسب، اقتضاء
behoove، واجب بودن، فرض بودن، اقتضاء کردن، شایسته بودن، امدن به
رفتار، واجب بودن، فرض بودن، اقتضاء کردن، شایسته بودن، امدن به
احتیاج دارد، واجب بودن، فرض بودن، اقتضاء کردن، شایسته بودن، امدن به
behooving، واجب بودن، فرض بودن، اقتضاء کردن، شایسته بودن، امدن به