معنی اقامتگاه | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی دقیق

اقامتگاه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dwelling, quarters, residence

جست‌وجوی مشابه

اقامتگاه موقت نظامیان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cantonment

آرامگاه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

burial ground, grave, resting place, sepulcher, sepulchre, tomb

آرامگاه خالی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

cenotaph

آرامگاه مجلل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

mausoleum

آرامگاهی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sepulchral

جست‌وجوی متن

procapital

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اقامتگاه

residentship

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اقامتگاه

residentiary

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اقامتگاه

residentiaryship

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اقامتگاه

public housing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اقامتگاه همگانی