deescalateدیکشنری انگلیسی به فارسیافزایش یافت، تشنج زدایی کردن، خرد ساختن، خرد شدن، خرد کردن، محدود ساختن
deescalatesدیکشنری انگلیسی به فارسیافزایش می یابد، تشنج زدایی کردن، خرد ساختن، خرد شدن، خرد کردن، محدود ساختن
de-escalateدیکشنری انگلیسی به فارسیافزایش یافت، تشنج زدایی کردن، خرد ساختن، خرد شدن، خرد کردن، محدود ساختن
gainدیکشنری انگلیسی به فارسیکسب کردن، افزایش، سود، منفعت، نفع، فایده، استفاده، حصول، بهره تقویت، صرفه، غرض، رسیدن، سود بردن، نائل شدن، بدست اوردن، پیدا کردن، نائل شدن به، فایده دیدن، فایده