114 مدخل
stuff, thing
lumber
appointments, fittings, furnishings
furniture
fixture
افسردگی
ضرب المثل، با خط پیوند نوشتن
افسرده
اثاثه یا لوازم داخلی
اثاثیه
اثاثه یا لوازم جانبی، پرده زدن، رومبلی زدن، مبلمان کردن
اثاثه یا لوازم داخلی، پرده زدن، رومبلی زدن، مبلمان کردن