panicدیکشنری انگلیسی به فارسیوحشت، هراس، دهشت، اضطراب و ترس ناگهانی، وحشت زده کردن، در بیم و هراس انداختن
fermentsدیکشنری انگلیسی به فارسیزنجبیل، اضطراب، مایه، جوش، ماده تخمیر، ترش شدن، مخمرشدن، ور امدن، برانگیزاندن، تهییج کردن
fermentدیکشنری انگلیسی به فارسیتخمیر، اضطراب، مایه، جوش، ماده تخمیر، ترش شدن، مخمرشدن، ور امدن، برانگیزاندن، تهییج کردن