استدعادیکشنری فارسی به انگلیسیadjuration, conjuration, entreaty, petition, plea, suffrage, supplication
استدعا کردندیکشنری فارسی به انگلیسیadjure, appeal, ask, crave, entreat, petition, plead, invoke, pray, sue, supplicate
houndدیکشنری انگلیسی به فارسیشکارچی، سگ تازی، سگ شکاری، ادم منفور، با تازی شکار کردن، تعقیب کردن، پاپی شدن
steeplechaseدیکشنری انگلیسی به فارسیsteeplechase، اسبدوانی صحرایی، مسابقه اسب دوانی با پرش از روی مانع، اسب دوانی باپرش از مانع