معنی استیضاح | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

استیضاح

دیکشنری فارسی به انگلیسی

censure, interpellation

جست‌وجوی مشابه

استیضاح کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

censure, interpellate

استیضاح کردنی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

censurable

استیضاح ناپذیر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

unimpeachable

مورد استیضاح قراردادن با شدت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

condemn

جست‌وجوی متن

interpellate

دیکشنری انگلیسی به فارسی

متهم کردن، رسما سئوال کردن، استیضاح کردن

interpellating

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تعارض، رسما سئوال کردن، استیضاح کردن

interpellated

دیکشنری انگلیسی به فارسی

interpellated، رسما سئوال کردن، استیضاح کردن