goofsدیکشنری انگلیسی به فارسیگاو، شخص احمق و کودن، ادم ساده، خیط و پیت کردن، خطا کردن، از کار طفره رفتن
goofدیکشنری انگلیسی به فارسیگاو، شخص احمق و کودن، ادم ساده، خیط و پیت کردن، خطا کردن، از کار طفره رفتن
extravagateدیکشنری انگلیسی به فارسیعجیب و غریب، از حداعتدال بیرون رفتن، منحرف شدن، کار نامعقول کردن، سرگردان شدن