معنی از هم بریدن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

از هم بریدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

tear

جست‌وجوی مشابه

از هم باز شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

burst

از هم باز کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

detach, spread

از هم باز کردن چیز تابیده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

untwist

از هم بازکردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

expand

از هم پاشاندن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

disperse

جست‌وجوی متن

untwine

دیکشنری انگلیسی به فارسی

از بین بردن، از هم باز کردن، گشودن

untwines

دیکشنری انگلیسی به فارسی

از بین بردن، از هم باز کردن، گشودن

dissipating

دیکشنری انگلیسی به فارسی

از بین بردن، از هم پاشیدن، پراکندگی کردن، اسراف کردن

disarticulating

دیکشنری انگلیسی به فارسی

از بین بردن، از هم جدا کردن، از هم جدا شدن، بند از بند جدا کردن

deranging

دیکشنری انگلیسی به فارسی

از بین بردن، بی ترتیب کردن، دیوانه کردن، بر هم زدن