از ته دلدیکشنری فارسی به انگلیسیdear, heartfelt, heartily, hearty, inwardly, profoundly, religiously, solemn, visceral
gutsدیکشنری انگلیسی به فارسیدل و روده، روده، شکم، زه، تنگه، شکنبه، احشاء، شکمگندگی، جرات، بنیه، نیرو، طاقت، روده در اوردن از، حریصانه خوردن