outbiddingدیکشنری انگلیسی به فارسیبیش از حد، بیشتر توپ زدن از، روی دست کسی رفتن، بیشتر پیشنهاد دادن از
outbidsدیکشنری انگلیسی به فارسیبیرون از خانه، بیشتر توپ زدن از، روی دست کسی رفتن، بیشتر پیشنهاد دادن از
missedدیکشنری انگلیسی به فارسیاز دست رفته، از دست دادن، گم کردن، خطا کردن، نداشتن، اشتباه کردن، فاقد بودن، احساس فقدان چیزی را کردن