از بین بردندیکشنری فارسی به انگلیسیconsume, corrode, dismantle, dissolve, eliminate, exterminate, overturn, ruin, spoil
destroyدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین رفتن، نابود کردن، از بین بردن، خراب کردن، ویران کردن، کشتن، تباه کردن، ضایع کردن، فنا کردن، بر انداختن