عرضهدیکشنری فارسی به انگلیسیability, efficiency, enterprise, exhibit, exposition, offer, purveyance, submission
plasterدیکشنری انگلیسی به فارسیگچ، مشمع، ارزه، ضماد، مرهم، خمیر مخصوص اندود دیوار و سقف، گچ زدن، گچ مالیدن، ضماد انداختن، مشمع انداختن روی
plastersدیکشنری انگلیسی به فارسیپلاستر، گچ، مشمع، ارزه، ضماد، مرهم، خمیر مخصوص اندود دیوار و سقف، گچ زدن، گچ مالیدن، ضماد انداختن، مشمع انداختن روی