بازدارندگی(سیاست جلوگیری از جنگ که مبتنی بر ترس دشمن از سلاح های پرقدرت حریف است.)دیکشنری فارسی به انگلیسیdeterrence
confusesدیکشنری انگلیسی به فارسیگیج کننده است، گیج کردن، مغشوش کردن، دست پاچه کردن، در جواب عاجز کردن، اشفته کردن، گیر انداختن، باهم اشتباه کردن، گرفتار کردن، اسیمه کردن، سراسیمه کردن، ژولیده