ارزیابیدیکشنری فارسی به انگلیسیappraisal, assessment, conspectus, estimate, estimation, evaluation, measure, valuation
assessmentsدیکشنری انگلیسی به فارسیارزیابی ها، ارزیابی، تشخیص، تخمین، براورد، اظهارنظر، تعیین مالیات، وضع مالیات، تقویم
evaluatingدیکشنری انگلیسی به فارسیارزیابی، ارزیابی کردن، سنجیدن، چیزی را معین کردن، تقویم کردن، قیمت کردن