آرامیدیکشنری فارسی به انگلیسیcomposure, moderation, placidity, poise, quiescence, quiet, serenity, smoothness
springboardsدیکشنری انگلیسی به فارسیتیراندازی، تخته شیرجه، واگن سبک، پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل