آدمدیکشنری فارسی به انگلیسیbird, blood, bod, human, humanity, individual, jack, man _, person, personality, soul, supernumerary, wight, you
charlatanدیکشنری انگلیسی به فارسیشارلاتان، ادم حقه باز، زبان باز، ادم زبان باز، طبیب شارلاتان، ادم شارلاتان
charlatansدیکشنری انگلیسی به فارسیشارلاتان ها، شارلاتان، ادم حقه باز، زبان باز، ادم زبان باز، طبیب شارلاتان، ادم شارلاتان
quacksدیکشنری انگلیسی به فارسیکوسه ها، صدای اردک، شارلاتان، قلابی، زبان باز، ادم شارلاتان، چاخان، دروغی، طبیب، قات قات کردن، صدای اردک کردن، دوای قلابی دادن
quackدیکشنری انگلیسی به فارسیگول زدن، صدای اردک، شارلاتان، قلابی، زبان باز، ادم شارلاتان، چاخان، دروغی، طبیب، قات قات کردن، صدای اردک کردن، دوای قلابی دادن