hollowدیکشنری انگلیسی به فارسیتوخالی، حفره، گودی، چاله، کاواک، گود شدن، خالی کردن، خالی، پوچ، تهی، میان تهی، پوک، مجوف، مقعر، خشک، گودافتاده، بی حقیقت، غیر صمیمی
hollowerدیکشنری انگلیسی به فارسیترسناک، توخالی، خالی، پوچ، تهی، میان تهی، پوک، مجوف، مقعر، خشک، گودافتاده، بی حقیقت، غیر صمیمی