extortionsدیکشنری انگلیسی به فارسیاخاذی، اجحاف، کره و اجبار، اخذ بزور و عنف، زیاده ستانی، اخذ با جبار و زور
extortsدیکشنری انگلیسی به فارسیفریبنده، بزور گرفتن، اخاذی کردن، زیاد ستاندن، بزور تهدید یا شکنجه گرفتن
extortingدیکشنری انگلیسی به فارسیاخراج، بزور گرفتن، اخاذی کردن، زیاد ستاندن، بزور تهدید یا شکنجه گرفتن
extortedدیکشنری انگلیسی به فارسیاذعان کرد، بزور گرفتن، اخاذی کردن، زیاد ستاندن، بزور تهدید یا شکنجه گرفتن